"دنیا زشتی کم ندارد، زشتی های دنیا بیش تر می شد، اگر آدمی بر آن ها دیده بسته بود ."
درباره من
در انتهای هر سفر/
در آینه/
دار و ندار خویش را مرور می کنم/
این خاک تیره این زمین/
پا پوش پای خسته ام/
این سقف کوتاه آسمان/
سرپوش چشم بسته ام/
اما خدای دل /
در آخرین سفر/
در آینه بجز دو بیکرانه کران/
بجز زمین و آسمان/
چیزی نمانده است/
گم گشته ام کجا/
ندیده ای مرا ؟/
"حسین پناهی"
ادامه...
سلام دوست عزیز ممنون از اینکه لطف دارین و به کلبه ی دل نوشته هام سر می زنید . انشالا شب آرزوهای امسال به قشنگترین آرزوهاتون برسین. به به شعرهای نزار قبانی عاشق شعرهای این شاعرم . همیشه عاشقانه ها و غزلهاشو خوندم اما این مدلی ازش نخونده بودم چقد انرژی منفی و غمگین داره سپاس
سلام دوست گرامی خیلی دوست دارم وقتی که دست به قلم میشم تا چیزی بنویسم و یا مطلبی از بزرگواری رو انتخاب میکنم تا در وبلاگم منتشر کنم ، مطلبم پر از عشق و امید باشه ولی معمولا این طور نمیشه ، چون این جمله همیشه در ذهنم هست: دنیا زشتی کم ندارد، زشتی های دنیا بیش تر بود، اگر آدمی بر آن ها دیده بسته بود.امّا آدمی چاره ساز است .(فروغ فرخ زاد)
بخشی از شعر "جهان ساعتش را با چشمهای تو تنظیم میکند"نزار قبانی تقدیم شما: پیش از این عاشقان از عشقشان که میگفتند میخندیدم! اما به مهمانخانه که بازگشتم قهوهام را در تنهایی که نوشیدم دانستم که چگونه خنجری از تبارِ عشق پهلو میشکافد و بیرون نمیرود
پاینده باشی دوست عزیز
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
مرسی دوست عزیز انشالا قلمتون همیشه پر از جوهر مهر و عشق و امید و شادی باشه.
مرسی بابت شعر قشنگ نزار لذت بردم ممنونم.
سلام دوست عزیز
ممنون از اینکه لطف دارین و به کلبه ی دل نوشته هام سر می زنید . انشالا شب آرزوهای امسال به قشنگترین آرزوهاتون برسین.
به به شعرهای نزار قبانی عاشق شعرهای این شاعرم . همیشه عاشقانه ها و غزلهاشو خوندم اما این مدلی ازش نخونده بودم چقد انرژی منفی و غمگین داره
سپاس
سلام دوست گرامی
خیلی دوست دارم وقتی که دست به قلم میشم تا چیزی بنویسم و یا مطلبی از بزرگواری رو انتخاب میکنم تا در وبلاگم منتشر کنم ، مطلبم پر از عشق و امید باشه ولی معمولا این طور نمیشه ، چون این جمله همیشه در ذهنم هست:
دنیا زشتی کم ندارد، زشتی های دنیا بیش تر بود، اگر آدمی بر آن ها دیده بسته بود.امّا آدمی چاره ساز است .(فروغ فرخ زاد)
بخشی از شعر "جهان ساعتش را با چشمهای تو تنظیم میکند"نزار قبانی تقدیم شما:
پیش از این
عاشقان
از عشقشان که میگفتند
میخندیدم!
اما
به مهمانخانه که بازگشتم
قهوهام را در تنهایی که نوشیدم
دانستم که چگونه
خنجری از تبارِ عشق
پهلو میشکافد و
بیرون نمیرود
پاینده باشی دوست عزیز