هوای حوا
"دنیا زشتی کم ندارد، زشتی های دنیا بیش تر می شد، اگر آدمی بر آن ها دیده بسته بود ."
هوای حوا
"دنیا زشتی کم ندارد، زشتی های دنیا بیش تر می شد، اگر آدمی بر آن ها دیده بسته بود ."افسردگی در بین زنان خانه دار
از بین اختلالات روحی یکی از موارد مهمی که شیوع بیشتری دارد افسردگی است. تحقیقات ثابت کرده است که شیوع افسردگی در بین زنان بیشتر از مردان است و در بین زنان نیز زنانه خانه دار بیشتر از افسردگی رنج میبرند.
احساس تنهایی، ترک خانه توسط فرزندان ، کار بدون دستمزد ، فقر اقتصادی ، بها ندادن به ارزش اقتصادی و اجتماعی در جامعه و ... از جمله علل بروز افسردگی در میان زنان خانه دار است.
زن خانه دار در مقایسه با زن شاغل با افراد کمتری سروکار دارد. وقتی زن شاغلی از منزل خارج می شود، در محل کار خود با افراد جدیدی ارتباط برقرار می کند، چیزهای جدیدی هم می آموزد و بیشتر احساس مفید بودن می کند. این احساس که کار کسانی در محل کار وابسته به انجام دادن وظایف از سوی اوست باعث تقویت احساس ارزشمندی در او می شود. اما زن خانه داری که در طول روز در چهاردیواری منزل است و تغییر و تحولی برایش رخ نمی دهد به رغم وظایف سنگینی که بر عهده دارد احساس ارزشمندی نمی کند.
زنان افسرده، غالبا کاری انجام نمی دهند،
نسبت به امور بیرونی بی اعتنا هستند، به چیزی علا قه نشان نمی دهند و خسته اند.
دوست دارند تنها باشند، به زحمت خود را به این سو و آن سو می کشند، از تصمیم گیری
عاجزند، احساس پوچی می کنند، خسته و کوفته و فاقد اراده هستند.
منم فکرمیکنم افسردگی آدما بالاخص زنان خانه دار دلایل زیاد می تونه داشته باشه و ما فقط گوشه ای از احتمالات رو بیان می کنیم.
بله.
اینها گوشه ای از دلایل هستند که حاصل تجربه و مطالعه ما بود.
راستش با نظرت درباره افسردگی گروه اول مخالفم. زن خانه دار و بودن در خانه (غیر شاغل) لزوما دلیل بر افسرده بودن نیست! به نظرم زمانی که فرد یک برنامه مشخص و مخصوص به خودش در زندگی نداشته باشه و به نوعی سردرگم باشه دچار افسردگی میشه که این ممکنه بین زنان شاغل هم اتفاق بیافته. وابستگی مالی بعضا موجب افسردگی میشه نه لزوما. به عبارت دیگه زمانی که مرد شرایط مالی مناسبی داشته باشه اما از همسرش دریغ کنه ، ممکنه باعث افسردگی بشه. اما هستن زنان خانه داری که در شرایط مالی مناسبی هستند ولی از نظر روحی و هویت و استقلال شخصی در مضیقه هستند ( همون تکه کلامی که اکثر مرد ها میزنن؛ مگه چی کم داری)
زن در خانه و خانواده نیازمند هویت مستقلی هست. در واقع باید تعریفی از خودش سوای اون چه که جایگاهش براش تعریف کرده ، داشته باشه. خیلی از زنان ( افسرده ) ما هنوز نتونستن جایگاه مد نظرشون رو برای (بعضا) خودشون و دیگران تعریف کنن. این قضیه در مورد زنان خانه دار که فعالیت غیر کارهای روزمره ندارن ، شدیدتره.
تمام این بحث هایی تا الان شد با این پیش فرض بوده که زن خانه دار از وضعیت خودش آگاه و ناراضی هست! متاسفانه هستند زنانی که در جهل مرکب به سر می برند و تا حتی آگاه هستند اما ترجیح میدن خانه دار باشد و تمام وقت خودشون رو صرف کارهای معمولی کنند. منظورم بیشتر تاکید بر شخصیت شکل گرفته خود زن هستش. مثلا بعضی از زنهای خانه دار در خرید روزانه شرکت نمی کنن تنها به این خاطر که زحمت تقبل مسئولیت رو به خودش ندن تا حتی بعضی مسائل رو از سرشون باز کنن مثل
زحمتت تربیت و وقت گذاشتن برای بچه! ...
خانه دار و بودن در خانه لزوما دلیل بر افسرده بودن نیست ولی به دلایلی که اشاره کردی و اشاره کردم افسردگی در زنان خانه دار بیشتره.
همه این دلایل که اشاره کردیم یک سری آیتم هست و قطعی نیست و برای همه صادق نیست این رو قبول دارم.
نداشتن برنامه مشخص (سردرگمی) هم یکی از دلایل هست.
شونه خالی کردن از مسولیت میتونه به دلیل عدم اعتماد به نفس باشه(موندن در خانه باعث کم شدن اعتماد بنفس هم میشه)
(باز هم یادآور میشم صحبتهای من قطعی نیست ولی هر کدام از دلایل میتونه در شدت افسردگی موثر باشه)
به نظر من زنای خانه دار دو حالت دارن . یکی دسته ای که غیراز خانواده سرگرمی دیگه ای برای خودشون در نظر میگیرن . مثل کلاسای هنری یا ورزشی یا دورهم نشینی های دوستانه و ... که ازین طریق تمام تمرکز خودشون از خانواده دور می کنن و کمی وقت برای خودشون در نظر میگیرن.
دسته دوم ( که روی صحبت من درباره افسردگی این گروه) زنانی هستند که تنها و تنها روی خانواده تمرکز کرده اند. این افراد در تمام روز تلاش برای راحتی خانواده میکند و به طبع انتظار دیده شدن و قدردانی دارد و وقتی از طرف خانواده و بالخص همسرچنین چیزی نمی بینن دچار سرخوردگی میشن.
چنین زنان خانه داری به مرور زمان اعتماد به نفس خودشون رو از دست میدن و همین باعث میشه که کمتر به فعالیتهای اجتماعی بپردازن. همین موضوع هم علتی میشه که این زنان بیشتر بیشتر به اعضای خانواده وابسته بشن و این دور مدام تکرار میشه و در نهایت منجر به افسردگی و کرختی میشه.
مسایل خوبی رو مطرح کردی.
ولی باید توجه کرد که حتی گروه اول هم افسردگی میگیرن(شاید کمتر)
چون کار خونه منجربه کسب درامد نمیشه ، نداشتن درامد و وابستگی مالی به همسر خود باعث افسردگی میشه .
ازطرفی وقت گذاشتن برای خود ، باعث عذاب وجدان میشه(نکنه من وقتم رو برای خودم میزارم ،خانوادم نارحت بشن و از این تصورات این چنینی)
رفتار اطرافیان در میزان افسردگی موثره.
متاسفانه من اینرا در بین دوستانم علی الخصوص خانه دارها زیاد میبینم.
بله، متاسفانه افسردگی بسیار زیاد شده .
نکته ی مهمی است به ویژه وقتی می بینیم در جاهایی از کشورمان که زنان در جامعه جدای نقش خانوادگی شان کمتر پذیرفته شده اند، میزان افسردگی و حتی خودکشی های ناشی از افسردگی تفاوت معناداری با نقاط دیگر دارد، اهمیت نوشته های شما بیشتر درک می شود.
زنان خانه دار به دلیل آنکه بیشتر اوقات زندگی خود را در خانه به سر می برند و با انجام کارهای تکراری و روزمره به نوعی خستگی روحی می رسند ، با بی توجهی از سوی همسر و فرزندان شدت افسردگیشان افزایش میابد.
وب زیبایی دارید
موفق باشید
من شما رو لینک کردم
امیدوارم ناراحت نشده باشید
ناراحت؟نه،باعث افتخار بنده است.
پاینده باشید