هوای حوا

هوای حوا

"دنیا زشتی کم ندارد، زشتی های دنیا بیش تر می شد، اگر آدمی بر آن ها دیده بسته بود ."
هوای حوا

هوای حوا

"دنیا زشتی کم ندارد، زشتی های دنیا بیش تر می شد، اگر آدمی بر آن ها دیده بسته بود ."

تولد

من زادگاهم را ندیده‌ام

جایی که مادرم

بار سنگینی بطنش را

در زیر سقفی فرو نهاد

هنوز زنده است

نخستین تیک‌تاک‌های قلب کوچکم

در سوراخ بخاری

و درز آجرهای کهنه

و پیداست جای نگاهی شرمسار

بر در و دیوار اتاق

نگاه مادرم به پدرم

و پدربزرگم

صدای خفه‌ای گفت: دختر است! قابله لرزید

در تردید سکه بران

و مرگ حتمی شیرینی ختنه‌سوران

...

طاهره صفارزاده

نظرات 11 + ارسال نظر
نادم سه‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 14:26 http://aziiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiizam.blogsky.com

میشه تنهایی بازی کرد
میشه تنهایی خندید
میشه تنهایی سفر کرد
ولی خدایی خیلی سخته تنهایی
تنهایی را تحمل کرد …!

نادم شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 20:36 http://aziiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiizam.blogsky.com

زندگی با تو می ارزد به تمام نا مردمانی ها .....در شهری با مردمانی غریبه در فصلهای سرد نا آشنایی و در زیر بارانهای سنگین ، نگاه هایی خیره به قدمهایم تنها عابری بودم ، که درک کرد با تو بودن می ارزد ، به تمام غربت این شهر ،و زندگی با مردمانی بیگانه، با نگاه هایی خالی از عشقهای دروغین ..زندگی با تو می ارزد به تمام نداشتن ها ...

فرزانه شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 00:47 http://www.fparsay.blogsky.com

سلام
شعر تلخی بود ... از آن روزها تاکنون مناسبات اجتماعی بسیار تغییر کرده و این همه با توان و قدرت زنان و دخترانی بوده که ثابت کرده اند جامعه نمی تواند آن ها را نخواهد

بله ، درست میفرمایید. تغییر جز به راه صبر و سعی میسر نیست.

چکاوک شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:35 http://yazdan-paki1.blogsky.com/

http://secret65.blogsky.com/1391/11/19/post-159/
سلام دوستم
ببخشید من چند روز تا حالا فکر میکردم شما این پستو پیشنهاد دادی!!
به خاطر همین بود گیج میزدم
این کتابو میتونم دانلود کنم؟آخه من دور از شهر و کتابخونه هستم!

????!!!!
نگشتم ولی فکر نمیکنم باشه.

باران جمعه 3 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 19:22 http://taranome-baran.blogsky.com

سلام دوست خوبم طاعات قبول.خیلی شعر قشنگ و دلنشینی بود اما خیلی خیلی غمگین و تاسف بار از واقعیت جامعه مرسی.

من زادگاهم را ندیده ام

جایی که مادرم بار سنگین شیرین مادرانه اش را

در زیر سقف خفقان آور تردید پدرم فرو نهاد.

جایی که نخستین نبض های بودنم را فریاد زدم

اما انکار شد

طرد شد

به جرم دختر بودن...

جایی که مادرم

زیر سیلی های نگاه شماتت بار پدرم ویران شد.

جایی که قابله لرزید

از قاصد بودن خبر آمدنم

دل کوچک تازه ضربان زندگی گرفته ام نیز لرزید

از این همه ناپدریهای پدرم.

من زادگاهم را گم کرده ام

در این همه بی گناهی گناه دختر بودنم!


باران

سلام عبادات شما هم قبول.
بله غمگینه ولی متاسفانه حقیقت داره.
سپاس برای شعر زیبایی که نوشتی.

چکاوک جمعه 3 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 15:18 http://yazdan-paki1.blogsky.com/

سلام منظورم اون ژستی بود که آدرسشو توی پیغام دادین...
چندیدن بار خواستم نظر بدم توی همون پست ولی نظرم ثبت نشد تا این که بالاخره اینجا شد~

پیشنهاد میکنم این کتاب رو بخونید.

زنان نگران
نوشته: هالی هزلت استیونز
ناشر: پیکان
ترجمه: مهدی قراچه داغی

چکاوک چهارشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 13:46 http://yazdan-paki1.blogsky.com/

سلام دوستم
ممنون به خاطر راهنماییت
راستش من بیشتر وقتا توی ذهنم دارم یه آینده تاریک و بدو مجسم میکنم با این وجو د همه حالتهای بد روحیم هم به خاطر این طرز تفکره !
خیلی دوست دارم بیشتر بدونم راجع بهش .به نظر جذاب میاد
مدتی بود این فکر که همه ما آدما یه سرنوشت از پیش تعیین شده داریم و به دنیا میاییم تا به سمت اون پیش بریم و خودمون دراش هیچ نقشی نداریم روانمو به هم ریخته بود با خودذم میگفتم پس اختیارو انتخاب ما چی میشه اینی که هر شخصی هر اتفاق ناگواری براش می افته زود میگه سرنوشتم اینطور و بوده و با گفتن این که تقدیرم اینجور بوده خودشو آروم میکنه و قانع میشه برام اصلا قابل هضم نیس و هنوزم درگیرم باهاش.
خودتون امتحان کردین مطالب این پستو؟؟؟

درود بر شما
راستش چون این نظر رو توی متن آخر وبلاگ گذاشته بودید دقیقا متوجه نشدم منظورتون کدوم مطلب هست ولی حدس میزنم متن نگرانی مدنظرتون بوده.
اگر منظورتون نگرانی بوده،بله من هم با این چالش در زندگی روبرو بودم و خوندن این جور کتابها کمک بسیاری بهم کرد.
فکر کردن به نکات منفی انرژی آدم رو میگیره و افسردگی به دنبال داره.

م.بانو دوشنبه 30 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 11:32 http://m-z-f.blogsky.com

بله درست می فرمائید خداوند تمام اموات را بیامرزند و سلامتی به تمام کسانی که تلاش در بهبود و تاثیرگذاری بر این مرز و بوم دارند- عطا فرماید.

ممنون از حضورتون.

م.بانو یکشنبه 29 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 14:14 http://m-z-f.blogsky.com



خداوند بیامرزدشون.

ایشون یکی از شعرای تاثیرگذار سه دهه اخیر بودن.
خداوند ایشون (ودیگر گذشتگان) رو رحمت کنه و به هنرمندان در قید حیات سلامتی بده.

نادم چهارشنبه 25 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 17:32 http://aziiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiizam.blogsky.com

بعضی آدمها را نمی شود ، داشت ..

فقط می شود یک جور خاصی دوست شان داشت ..

بعضی آدمها ، اصلاً برای این نیستند که برای تو باشند ..

یا تو برای آنها !

اصلاً به آخرش فکر نمی کنی

آنها برای این هستند که دوست شان بداری ..

آن هم نه دوست داشتن معمولی ،نه حتی عشق ..

یک جور خاصی دوست داشتن ، که اصلاً هم کم نیست ..

این آدم ها حتی وقتی که دیگر نیستند هم در کنج دلت تا ابد

یک جور خاص دوست داشته خواهند شد ...

مثل تو

چکاوک چهارشنبه 25 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 11:54 http://yazdan-paki1.blogsky.com/

مادرم بوسه ای زد روی گونه ی لطیفم ...
دلی که تمام دست به یکی کرده بودند تا بوی سوزاندنش را با ولع حس کنند
چند هفته ای اسم نداشتم
یک سال بعد فرزند دیگرش به دنیا آمد پدر حتی به ملاقاتی نیامد
به خیال این که این یکی هم دختر از دریغ از تبریک و دسته گلی!مادربزرگم بعد دو روز پسر بودن را به ذهنهای مریضشان اعلام کرد.
هجوم آوردند همه اشان...
دخترم اما آرزوی مادر شدن دارم با فرزندی دختر تا تمام کمبود هارا و تمام حفره های خالی احساس را با شوقی زیبا از احساس مادرانه پر کنم.
بدون توجه به کوته نظران.خرافه پرستان جاهل.

در اکثر خانواده هاى ما متاسفانه این فرهنگ وجود داره ولى باید همگى در جهت تغییرش تلاش کنیم.
(این "درد" مشترک هرگز "جدا جدا" درمان نمی شود)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد