نگران من نباش
بهتراز این نمی شوم
دیگر هیچ وقت بهتر از این نمی شوم
و روانشناس های دیوانه باور نمی کنند
و جعبه ی قرص هایم باور نمی کند
وتو باور نمی کنی
من تنها مادری نگرانم،
مادری نگران برای دخترم
که همین روزها کفشش انگشت هایش را خواهد زد
و همین روزها مدادهای رنگی همکلاسی اش
از مدادهای او بلندتر خواهد شد
نگران توام
که پشت گوشی تلفن بغض کرده ای
وبرای صدای گرفته ام
دنبال بهانه ی بهتری می گردی
« دیگر هیچ وقت بهتر از این نخواهم شد »
و تو باور نمی کنی
گوشی را می گذاری و می روی
برای تمام زمستان هایی که انکار کرده ام
شال گردن ببافی
و فکر می کنی هرروز
چندتارمو از سرم کنده ام
تا بهانه ای از بغض هایت گرفته باشم
لیـلا کُردبچه