هرچقدر توی فروشگاه های توکیو لباسای دوخت فرانسه بفروشن،
هر چقدر توی خیابونای بمبئی درباره ی عظمت زنا شعار بدن؛
حتی اگر دانشکده های نظامیِ پکن دراشون رو روی زنا باز کرده باشن…بازم دعوای بین زن ومرد باقی میمونه، چون زن زنه و مَرد، مرد«-زنای تموم دنیا مثل همن!».
اینو راکوماری آمریت کور –عاقل ترین زن دنیا- بالای یکی از تپه های دهلی گفت.واقعا حق با اون نیست؟
وقتی به اوضاع زنای دور تا دور دنیا فکر میکنم، میبینم اکثرشون دارن تو باتلاق اشتباه و بی خبری دست وپا میزنن .چه مثل حیوونای باغ وحش جدا از مَرداشون زندگی کنن، چه عین کلاغا خودشون رو از چشم مردا پنهون کنن و چه مثل جنگ جوهای افسانه ای از خودشون شجاعت نشون بدن و هزار تا مدال و نشون به سینه هاشون باشه…هیچ کدوم اون جوری که باید به خوشبختی و زندگی خوبی که حق اوناس نرسیدن.من نمی تونستم بین غم دیدن عروس بدبخت کراچی و غم تماشای پاهای کوچیک زنای چینی فرق بزارم و بگم از اون یکی ناراحت کننده تر بود.نمی تونستم بفهمم زندگی ِ زنای قایق نشین هنگ کنگ وحشتناک تره یا این زن آمریکایی که داشت سعی میکرد یه مرد خواب آلود ایتالیایی رو تو دام بندازه!به نظرم اغلب زنای دنیا دارن راه غلطی رو میرن که فقط به عذاب و بدبختی ختم میشه!کلمه های پیشرفت و استقلال این روزا به دهن همه ی زنای دنیا افتاده. هرجای دنیا که رفتم به همین دوتا کلمه برخوردم که مثل سقز تو دهن همه نشخوار میشد، بدون اینکه فکر کنن ممکنه باعث دلدرد بشه!
اوریانا فالاچی