با توجه به مشکلات فرهنگی و معیشتی، فرهنگ غالب جامعه ایران، موافق چند همسری نیست، بلکه به اعتراف بسیاری از جامعهشناسان و اندیشمندان افکار عمومی جامعه ایران در تضاد با چند همسری نیز میباشد، به طوری که اگر فردی بدون عذر موجه، زن دوم بگیرد، اولین کسانی که او را مورد سرزنش قرار میدهند،نزدیکان وی همانند پدر، مادر یا برادران و سایر نزدیکان خواهند بود و به احتمال بسیار زیاد انگشتنما و نقل محافل خواهد شد.
ولی با این وجود در برخی موارد مرد اقدام به تجدید فراش میکند که به برخی دلایل اشاره می شود:
- عدم صلاحیت اخلاقی و هوسرانی مرد
- ازدواج بدون علاقه با زن اول
- عادی بودن چند همسری در اقوام
-مشکلات جسمی و جنسی زن اول
- عادی سازی فرهنگ چند همسری در جامعه توسط رسانه ها
اثرات ازدواج مجدد مرد در زندگی زن اول
-احساس شکست در زندگی
ابتدایی ترین احسـاس ناخوشایندی که منجـر بـه نـاراحتیهای دیگر میشـود، احسـاس ناکارآمدی و شکست در زندگی است .
این احساس بیماری افسردگی را در پی خواهد داشت که به دنبال آن سلامت روانی زن اول مختل میگردد و احتمال ابتلا به ناراحتیهای جسمی نیز افزایش مییابد.
-احساس تنهایی
از آنجا که مرد معمولا بیشتر وقت خود را با زن دوم (که اغلب جوانتر است)صرف میکنند، پس زن اول با بیاعتنایی شوهر احساس تنهایی خواهد کرد و این وضعیت بر عدم تعادل روانی او میافزاید، البته این موضوع در مورد زنان بدون فرزند شدیدتر است، اما زنانی که صاحب فرزند هستند بیشتر وقت خود را به کودکانشان اختصاص میدهند. این زنان مصاحبت همسرشان برایشان کمتر اهمیت دارد و عمدتاً برای فرزندانشان زندگی میکنند.
- مشکلات اقتصادی:
چون درآمد مرد باید تقسیم به دوخانواده شود و معمولا عدالت هم توسط مرد رعایت نمیشود ، زن اول با مشکلات اقتصادی روبرو میشود.
همچنین پس از فوت شوهر مشکلات بیشتر نیز میگردد.
- بی اعتمادی به مرد
از اثرات نامطلوب ازدواج مجدد بر زن اول، نابودی حس اعتماد به شوهر میباشد احتمالاً این احساس که شوهر به او خیانت کرده، تمام وجود او را پر خواهد کرد و زن احساس میکند که شوهرش دیگر او را دوست ندارد و زندگی با او بیفایده است، بنابراین اگر امکان طلاق برایش فراهم باشد، سعی میکند از شوهر دروغگوی خود جدا شود.
- مشکلات اجتماعی
اولین تاثیر اجتماعی ازدواج مجدد بر زن اول تحقیر زن از سوی آشنایان و متهم شدن او به عدم شایستگی در اداره زندگی است. زیرا در فرهنگ ایرانی با تجدید فراش مرد این اتهام وارد میشود که زن اول نتوانسته است شوهرش را راضی نگهدارد و به عبارت دیگر مردم او را در هوسرانی شوهرش مقصر میدانند، به دو دلیل :اول آنکه به لحاظ جنسی متهم به سرد مزاجی و عدم تمکین نسبت به شوهر میشود و دوم آنکه به لحاظ عاطفی او را در فراهم کردن محیط موافق و مورد دلخواه شوهر بداخلاق و بدسلیقه قلمداد میکنند. از طرفی نیز بسیاری از زنان فامیل نسبت به او احساس ترحم کرده و راه دلسوزی را در پیش میگیرند و این خود درد زن را بیشتر میکند.