-
پایان موقت کار وبلاگ
شنبه 15 فروردینماه سال 1394 16:01
چه قصه ها نگفته موند.... سلام به علت مشغله امکان بروز رسانی وبلاگ مقدور نیست.
-
روزی جهانی خشونت علیه زنان
سهشنبه 4 آذرماه سال 1393 14:12
سه دختر خانواده میرابال، پاتریا، مینروا و ماریا ترزا درمنطقه یی که امروز در جمهوری دومینیکن ایالت سی باس نامیده میشود، متولد شدند . هر سه تن آنها تحصیلات متوسطه را به پایان رسانیده، مینروا و ماریا برای ادامه تحصیلات وارد دانشگاه شدند . هر سه خواهر و همسران شان درگیر مبارزه با رژیم “ تراجیلو ”( Rafael Trujillo) بودند،...
-
زنی عاشق ورقهای سپید
جمعه 16 آبانماه سال 1393 09:45
زنی عاشق ورقهای سپید آمدم که بنویسم... کاغذ، سفید بود، به سفیدی مطلق یاسمنها پاک، چونان برف که حتی گنجشک هم برآن راه نرفته بود با خود پیمان بستم که آن را نیالایم ... پگاه روز بعد، دزدانه به سراغش رفتم برایم نوشته بود: ای زن ابله! مرا بیالای تا زنده شوم و بیفروزم، و به سوی چشمها پرواز کنم و باشم... من نمیخواهم برگ...
-
یک روز فهمیدیم...
چهارشنبه 30 مهرماه سال 1393 15:36
و یک روز فهمیدیم «عزیزم» نام کوچک هیچکداممان نیست و شام خوردن زیر نور شمع چشمهایمان را کمسو میکند سقف بهانۀ مشترکی بود که باید از هم میگرفتیم و تاریکیِ موّاج خانه را، به عدالت به دو نیم میکردیم؛ نیمی با ماهیانِ قرمزِ مصنوعی نیمی با سنگریزهها و صدفها و موجهای کوچکِ مصنوعی ما دو حبابِ کنارِ هم بودیم که...
-
نگاهی به کتاب جنس دوم
شنبه 8 شهریورماه سال 1393 11:41
کتاب جنس دوم توسط" سیمون دو بووار" نویسنده فرانسوی در سال ۱۹۴۹ نوشته شده است. او در این کتاب به تفصیل به تجزیه و تحلیل ستمی که به جنس زن شدهاست میپردازد. نویسنده در کتاب جنس دوم به بررسی چگونگی محدودیت زنان به وسیله ی تاریخ و افسانه ها می پردازد، به اعتقاد وی سنتهای فرهنگی و افسانه ها مانع از آن شدهاست...
-
گناه ما چه بود؟
سهشنبه 14 مردادماه سال 1393 21:48
چرا هرچه کانالهای این تلویزیون لعنتی را عوض میکنم جنگ تمام نمیشود؟ و هرچه روی شیشهاش دستمال میکشم رد اشک از صورت مادرانِ بیفرزند پاک نمیشود گناه ما چه بود؟ که تاوانش را هواپیماهای جنگی پسِمان دادند و تانکهایی که نمیگذارند این شامِ زهرماری از گلویمان پایین برود تلویزیون را تو خاموش کن با همین انگشتی که معلوم...
-
تولد
چهارشنبه 25 تیرماه سال 1393 11:27
من زادگاهم را ندیدهام جایی که مادرم بار سنگینی بطنش را در زیر سقفی فرو نهاد هنوز زنده است نخستین تیکتاکهای قلب کوچکم در سوراخ بخاری و درز آجرهای کهنه و پیداست جای نگاهی شرمسار بر در و دیوار اتاق نگاه مادرم به پدرم و پدربزرگم صدای خفهای گفت: دختر است! قابله لرزید در تردید سکه بران و مرگ حتمی شیرینی ختنهسوران ......
-
فصل جدید
پنجشنبه 12 تیرماه سال 1393 12:58
تکه تکه از رنج و با تکه پارچه می افتم به جان خانه این گردگیری به خاطر فصل جدید است برادران من این گردگیری به خاطر فصل جدید است مه ناز یوسفی
-
چشمانت را ببند !!!
شنبه 17 خردادماه سال 1393 23:31
چشمانت را ببند و فکر کن روی صندلی چرخ دار به دنیا آمده ای این شهر زنی را که روی پای خودش راه می رود دوست ندارد! "پوپک ریاضی"
-
دلم میسوزد!
دوشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1393 14:04
دلم برای تو میسوزد، که این شبها گوشهای مینشینی و فکر میکنی اگر اتاقها گوشه نداشته باشند با تنهاییات چه کنی؟ برای خودم، که این شبها تا به تو فکر میکنم حلقهای دستِ چپم را پیر میکند و تاریکی این خانه اگر کفاف پنهان کردن اشکهایم را ندهد، چه کنم؟ برای او که این شبها بیشتر اگر روزنامه نخواند، چه کند؟ دلم...
-
مادر نمرد ، از بس که عاشق بود
شنبه 30 فروردینماه سال 1393 09:39
متن کتابهای درسی عوض شده است: «مادر آب داد، مادر نان داد، مادر غذا داد، مادر دیکتهها را برایما میخواند، در حالی که به خاطر پوست کندن پیاز اشک از چشمانش جاری بود، مادر دانشگاه رفت، مادر با ما بزرگ شد، مادر با ما درس میخواند مادر لباس ما را آماده میکرد، مادر خوراکی مدرسه را در کیف ما میگذاشت، مادر مشورت میداد،...
-
نگاهی به رمان دفترچه ممنوع
یکشنبه 3 فروردینماه سال 1393 14:00
آلبا دسس پدس در اغلب رمان هایش به زنان و مسائل آنها پرداخته است و "دفترچه ممنوع"یکی از رمان های معروف او در این زمینه به شمار می رود. کتاب داستان زنانی است که در یک ساختار مردسالار می آموزند چگونه هویت، شخصیت و آرزوهای خود را در وجود همسر و فرزندانشان خلاصه نمایند. داستان با خرید یک دفترچه خاطرات توسط والریا...
-
زن دوم (انتخاب زن دوم توسط مرد و اثرات آن بر زندگی زن اول)
یکشنبه 11 اسفندماه سال 1392 11:02
با توجه به مشکلات فرهنگی و معیشتی، فرهنگ غالب جامعه ایران، موافق چند همسری نیست، بلکه به اعتراف بسیاری از جامعهشناسان و اندیشمندان افکار عمومی جامعه ایران در تضاد با چند همسری نیز میباشد، به طوری که اگر فردی بدون عذر موجه، زن دوم بگیرد، اولین کسانی که او را مورد سرزنش قرار میدهند،نزدیکان وی همانند پدر، مادر یا...
-
جنس ضعیف
سهشنبه 8 بهمنماه سال 1392 10:55
هرچقدر توی فروشگاه های توکیو لباسای دوخت فرانسه بفروشن، هر چقدر توی خیابونای بمبئی درباره ی عظمت زنا شعار بدن؛ حتی اگر دانشکده های نظامیِ پکن دراشون رو روی زنا باز کرده باشن … بازم دعوای بین زن ومرد باقی میمونه، چون زن زنه و مَرد، مرد «- زنای تموم دنیا مثل همن !». اینو راکوماری آمریت کور –عاقل ترین زن دنیا- بالای یکی...
-
چند روایت معتبر درباره ی دوزخ
یکشنبه 8 دیماه سال 1392 17:35
نه ناگهانی نبود.یعنی فکر نمی کنم ناگهانی بود.می گن ذره ذره اتفاق می افته.برای من هم ذره ذره اتفاق افتاد.این که چی شد و چرا از اون جا سردرآوردم خیلی مهم نیست.مهم اینه که شد و اتفاق افتاد. پوری خاک بر سر همیشه می گه خواست خداست که این طوری شدیم. می گه همه چی خواست خداست.اما من فکر نمی کنم خواست خدا باشه.البته خواست من...
-
از آمدن و رفتن ما سودی کو*
جمعه 1 آذرماه سال 1392 17:06
روزها از پس هم می گذرند و من هر روز به این می اندیشم که آیا در مسیر درستی گام برداشته ام؟ هر روز داشته ها و نداشته هایم را مرور میکنم اما پیش از اینکه شمارش را شروع کنم استواری گام ها و ارزش داشته هایم را مرور می کنم که خیلی در قالب اعداد نمی گنجند و معیاری دیگر باید. روزها از پس هم گذشتند و حالا دیگر سه سالی می شود...
-
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
دوشنبه 13 آبانماه سال 1392 11:10
تو دُختری یا پسر؟ دلم میخواد دختر باشیُ یه روز چیزایی که من الان حِس میکنمُ حِس کنی ! مادرم میگه: دختر دُنیا اومدن یه بدبختیهبزرگه! وَ من اصلاً حرفشُ قبول ندارم! وقتی خیلی دِلِش میگیره میگه: آخ! کاش مَرد به دُنیا اومده بودم ! میدونم دُنیای ما با دستِ مَردا وُ برای مَردا...
-
تو باور نمی کنی ... بهتراز این نمی شوم
یکشنبه 28 مهرماه سال 1392 13:40
نگران من نباش بهتراز این نمی شوم دیگر هیچ وقت بهتر از این نمی شوم و روانشناس های دیوانه باور نمی کنند و جعبه ی قرص هایم باور نمی کند وتو باور نمی کنی من تنها مادری نگرانم، مادری نگران برای دخترم که همین روزها کفشش انگشت هایش را خواهد زد و همین روزها مدادهای رنگی همکلاسی اش از مدادهای او بلندتر خواهد شد نگران توام که...
-
...
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 13:50
باید زنی میشدم با دو شیفت کار صبح تا ظهر در غسالخانه بعدازظهر تا عصر در سالن آرایش و زیبایی آن گاه شبها بر کنارۀ بزرگراهی صدای شیون صدای کلنگ صدای همهمههایی پوچ صدای بوق صدای قهقهه صدای شیون کلنگ صدای همهمههایی پوچ که در کاسۀ سری پیچیده است صدای بوق قهقهه همهمه باید از فردا صبح شروع کنم به زندگی، تا فرصت هست فریبا...
-
نگرانی
دوشنبه 1 مهرماه سال 1392 13:49
نگرانی اغلب ناشی از اندیشه های کلامی است، ناشی از حرف هایی است که با خود میزنید. همه در ذهنشان با خود صحبت می کنند، اما از این موضوع اطلاعی ندارند. وقتی اندیشیدن ناخودآگاه و خود به خودی باشد، افکارتان می توانند روی احساس شما تاثیر بگذارند. حرفی که به خودتان میزنید می تواند شما را شاد کند، می تواند به شما احساسی از...
-
زن زیادی
شنبه 23 شهریورماه سال 1392 13:40
هرچه فکرکردم دیدم دیگر نمیتوانم به خانه پدرم برگردم .با این آبروریزی! با این افتضاح! بعد از اینکه سی و چهار سال نانش را خورده ام و گوشه خانه اش نشسته ام! همینطور می رفتم و فکر می کردم . مگر آدم چرا دیوانه می شود؟ چرا خودش را توی آب انبار می اندازد؟ یا چرا تریاک می خورد؟ خدا آن روزرا نیاورد.ولی نمی دانید دیشب و پریشب...
-
رؤیاهای گمشده
دوشنبه 18 شهریورماه سال 1392 11:53
زنان با لبخندهای فصیح شان می گذرند با زنبیل هایشان که انباشته از بوی زندگی ست و دست کودکانی که هروله می روند در دست های بزرگشان آرام و خسته می گذرند تا خیس شان کند آواز بارانی که از گوشه ی مهربانی ابری چکیدن گرفته است تا رؤیاهای گمشده شان را مخفیانه بگریند رویا زرین
-
زنی عاشق در شب زنده داری پاریسی
پنجشنبه 14 شهریورماه سال 1392 10:28
چیزی مسخره در دوستی ماست از من می خواهی که جامه ی کریستین دیور بر تن کنم و خود را به عطر شاهزاده ی موناکو عطرآگین سازم و دایره المعارف بریتانیا را حفظ کنم و به موسیقی یوهانس برامس گوش فرا دهم به شرط اینکه همانند مادربزرگم بیندیشم ! از من می خواهی که پژوهشگری چون مادام کوری باشم٬ چون مادونا و رقاصه ای دیوانه در شب سال...
-
رک و پوست کنده
شنبه 9 شهریورماه سال 1392 13:51
کاغذ بر می دارم، می نویسم به خانواده ام، به پدر، مادر، خواهر و برادرانم : دیگر نمی خواهم فکر کنم که شما چه کردید؟ چه می کنید؟ چه کار دارید؟ تمام سال های دراز عمرم را با شما زندگی کرده ام. به شما فکر کرده ام. با غم ها و شادی هایتان بالا و پایین شده ام . دلم می خواهد بی تعلق به کسی، حتی به خودم، باشم. می پندارید بزرگم...
-
دختر که نمی خندد
شنبه 2 شهریورماه سال 1392 14:38
دختر که نمی خندد دوچرخه ؟ نه جانم دختر کنار مادرش شبیه درس ش بنشیند و آش رشته هم بزند و خیره شود ، آن قدر به رد گرگر و خاکستر که صورتش از فرط غصه گل بیاندازد ش ش ش دختر که گریه نمی کند رویا زرین
-
سکوت کافی است! فریاد بزن
سهشنبه 29 مردادماه سال 1392 19:44
خانم درخشنده در "هیس! دخترها فریاد نمی زنند" موضوع مهم "آزار جنسی دختربچه ها و پیامدهای آن" را دست مایه فیلم خود قرار داده و به خوبی آثار مخفی کردن این آسیب به دلیل باورهای غلط نانوشته در فرهنگ، سنت و جامعه ما را مورد بررسی قرار میدهد. دختری در کودکی مورد آزار و اذیت قرار می گیرد و به دلیل بی توجهی...
-
نقش دل
یکشنبه 20 مردادماه سال 1392 19:54
دختران قالی دار را علم کردند . یک دانه قرمز، یک دانه کبود، شد " دل " دخترک به خنده، تیری از میانش رد کرد اشک از چشم " شانه " لبریز شد، نقش ها را آب برد آنچه بر جای ماند، تارهای بی پود بود و نمیکت های خالی دخترکان را " کار " برده بود شیدا محمدی
-
خون بس
دوشنبه 14 مردادماه سال 1392 16:22
خون بس یک نا بهنجاری فرهنگی - اجتماعی در برخی نقاط کشور است که در صورت مرگ یک یا چند نفر در درگیری و نزاع میان دو گروه از عشایر یا طوایف ، ریشسفیدان برای پایان دادن به اختلاف ها و جلوگیری از خونریزی بیشتر، دختری از نزدیکان قاتل را به عقد یکی از نزدیکان مقتول در می آوردند. این دختران در بیشتر موارد برخلاف اراده خود...
-
مینیاتور
دوشنبه 7 مردادماه سال 1392 13:26
از قیافه ی زنم خسته شده ام دیگر دست پختش مثل سابق نیست او را به خانه ی پدرش برخواهم گرداند به مادرم پیغام خواهم داد تا برایم باکره اى از حوالى بخارا بفرستد چهارده ساله اى سر به زیر که ابروان هلال پیوسته و پستان هاى کال برجسته داشته باشد گیسو افشان کند اما سرخاب نمالد کم حرف باشد و هر سال برایم پسرى شبیه بچگى هاى خودم...
-
خودسوزی
چهارشنبه 2 مردادماه سال 1392 15:09
خودسوزی یکی از روشهای شایع خودکشی در میان زنان جهان سوم است. در ایران بیشترین آمارخودسوزی در استان ایلام اتفاق می افتد. مهمترین دلیل خودسوزی نادیده گرفته شدن حقوق فردی و انسانی زن ها درون خانواده و جامعه یی که در آن زندگی می کنند می باشد،در واقع پایمال شدن حقوق زنان باعث شده تا آنها هیچ راه گریزی از هنجارها و قواعدی...