نزدیک نشو آقا
شما کلاه خودت را بچسب
من روسری ام را شل بسته
ام که
باد بیاید و هر چه
باداباد ! ماه در آید و
عریان تر از همیشه
زیر براده های سنگ و صدف
و ستاره بخوابم
بلکه بار بگیرم از آب
های این همه آزاد
لطفا کنار
کسی به شما نگفته از
غلاف چرمی باتوم
بوی بهبود نتراویده تا
به حال ؟
چشم
کم کم خفه می شوم آقا
من ریه هایم پر از هوای
عفونت است
و
گرده ی زرد گل های بچه
های خیابان
و صبوری بیهوده و این
کرم ها
که تمام تنم را
تمام تنم را که بگردید
هم
چیزی دستگیرتان نمی شود آقا
روی پیشانی گلبول های
سفیدم
از نشانی نجات دهنده ای
خبری نیست
رویا زرین
سلام دوست عزیز
به به بعد از مدتها شعر گذاشتین
اما چقد سیاسی
شعرای شاعرای زیادی هست از اونها بذارین ما هم فیض ببریم مرسی .
ببخشید انقد رک گفتم . موفق و شاد باشید
نه از مهر و نه از کین می نویسم
نه از کفر و نه از دین می نویسم
دلم از خون است می دانی برادر
دلم خون است از این می نویسم
سلام دوست عزیز
سپاس از توجه و محبتت.
از ابتدا با نیت نوشتن از مسایل اجتماعی این وبلاگ رو آغاز کردم.
ببخش اگر متن ها کمی غمگینه.
"من اگر تاریکم غمی نیست ، تو به فردا به روشنی بیندیش"